عذاب آور ترین حقیقت؟؟؟؟
آغاز ...
اول کلام به نام او .... همونی که هر وقت رفتم در خونه اش فقط خوبی دیدم ،
به نام عشق نامتناهی ....
![]()
میانه ...
آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
درٍِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت
دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت
قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت
مرغ دریا خبر از یک شب توفانی داشت
گشت و فریاد کشان بال به دریا زد و رفت
چه هوایی به سرش بود که با دست تهی
پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت
بس که اوضاع جهان در هم و ناموزون دید
قلم نسخ برین خط چلیپا زد و رفت
دل خورشیدی اش از ظلمت ما گشت ملول
چون شفق بال به بام شب یلدا زد و رفت
همنوای دل من بود به تنگام قفس
ناله ای در غم مرغان هم آوا زد و رفت


خوب راستش قسمتی از وجودم رو هک کردند ...قسمتی از وجودم که 2 سال با اون زندگی کردم ...ای دی pana_iran اگر هکر محترمش نخوادپسوردش رو پس بده به تاریخ پیوست ...راستش من هنوز تو شوک اولیه قرار دارم ..
دلم برای خیلی از دوستان تنگ می شه.... دلم برای همه تنگ میشه ... این ایدی جدید منه هر کی خواست منو به لیستش اضافه کنه ... Mostafa_asdf


این پست رو با یک سوال تموم میکنم
به نظر شماعذاب آور ترین حقیقت چیه؟؟
.؟
..؟
.....؟
.............................؟
حقیقتی رو سراغ دارید که از حقیقت عشق یک طرفه عذاب آور تر باشد؟
خیلی سخته کسی رو که دوستش دارید ،برای شما وقت نداشته باشه .... نه؟؟

![]()





سلام که می کنم