آمدم ای شاه ....
امروز که سر بر حرمت مي آيم
انگار تمام عشق کامل شده است
اي ضامن آهو ! به غريبي سوگند
دل کندن از اين ضريح مشکل شده است

امشب از خیال تو غوغاست در دلم
آشوب عشق آن قد و بالاست در دلم
خوابم شکست و مردم چشمم به خون نشست
تا فتنه ی خیال تو برخاست در دلم
خاموشی لبم نه ز بی دردی و رضاست
از چشم من ببین که چو غوغاست در دلم
من نالی خوش نوایم و خاموش ای دریغ
لب بر لبم بنه که نواهاست در دلم
دستی به سینه ی من شوریده سر گذار
بنگر چه آتشی ز تو برپاست در دلم
زین موج اشک تفته و توفان آه سرد
ای دیده هوش دار که دریاست در دلم
باری امید خویش به دلداری ام فرست
دانی که آرزوی تو تنهاست در دلم
همین !!!!
+ نوشته شده در چهارشنبه دوم تیر ۱۳۸۹ ساعت ۳:۱۲ ب.ظ توسط مصطفی محمدزاده
|
سلام که می کنم