آغاز....
خدایا...
به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم
یک مردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم. برای اینکه هرکس آنچنان می میرد که زندگی کرده است.

انسان معجزه ایست که از سنگ سر می زند و آنها که گستاخی آن را داشته اند که تقدیر را بشکنند و بر پیشانی خود بنویسند،درخت های لجوجی بوده اند که از کویر روییده اند و در آتش برگ وبار افشانده اند.
آزادی معبود من است...
بخاطر آزادی
هر زندانی رهايی
هر جهادی آسودگی
و هر مرگی حيات است....
میانه...
برای شه بانو و در جواب بحثی که بین منو اوین در گرفت ..
در جایی گفتهام: «اگر در صحنه نیستی، هر کجا که میخواهی باش.» هدف این است که در صحنه نباشی. دیگر هر کجا که خواهی باش. و اگر در آنجا که باید شاهد باشی و حاضر، امّا نیستی، هر کجا که خواهی باش: «چه به شراب نشسته باشی، و چه به نماز ایستاده باشی»، هر دو یکی است.
برای استحمار کردن، همیشه تو را به زشتیها دعوت نمیکنند که نفرت زشتیها تو را فراری بدهد و متوجه آنجایی بکند که باید به آنجا متوجه شوی. گاه تو را دعوت میکنند به «زیباییها»، برای کشتن یک حق بزرگ، حق یک جامعه، یک انسان. گاه دعوتت میکنند که سرگرم یک حق دیگر باشی و یک حق محق دیگر را میکشند

پایان...
..بنابراين ما يک ملت « دوستدار علی » هستيم نه « شيعه علی »! چرا که شيعه علی - همچنان که گفتيم - علی وار بودن .علی وار انديشيدن . علی وار احساس کردن . در برابر جامعه علی وار مسوليت احساس کردن و انجام دادن و در برابر خدا و خلق علی وار زيستن .علی وار پرستيدن و علی وار خدمت کردن است.
یکی از ابعاد بسیار با شکوه و آموزنده زندگی علی , رفتار علی با دشمنان اوست . درسی که باید از جبهه دشمنان علی آمو خت و چه درس بزرگ و عمیق و آگاه کننده ای !سه جبهه در مقابل علی وجو دارد :
قاسطین: کسانی که آشکارا ستمکار و دشمن آزادی , حقوق مردم, زور پرست, منفعت طلب , متجاوز ومستبدند.
مارقین: کسانی که در اثر اشتباه ,کج فهمی , تعصب ,غرض شخصی و خود خواهی ... از راه دین خارج می شوند و با حق به دشمنی آغاز می کنند. آلت فعل دشمن می شوند و مزدور بی مزد و مغرض بی غرض اند از مسیر حقیقت کنار می روند در عین حال خیال می کنند که در جبهه حق اند و درست فکر می کنند و درست عمل می کنند.
ناکثین : تمام دوستان و همرزمان و هم ایمانان نیمه راهی هستند که درو سط راه از پشت خنجر می زنند...."
علی يک درس بزرگ و شگفت ديگر نيز بما می دهد : و اين درس غير از درسی است که مثلا علی کار توليدی می کند کار اقتصادی می کند ...
. درس ديگری است که ورای اينها که علی به ما آموخته است و آم اين که : « در برابر دشمن در برابر مخالف و در برابر جبهه ای که روياروی انسان ايستاده است بايد چگونه رفتار کرد.»
و به راستی ما چه هستیم ؟؟ شیعه علی؟ یا دوستار او ....؟؟؟
عید غدیر مبارک .....

سلام که می کنم